سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن عشق می کارد و کینه درو می کند....

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...

می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی....

برای ازدواجش در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی...

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو...

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی...

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دخــتر نباشد...

او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر....

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...

و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان، جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛ سیـ-ـنه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...!

و این, رنج است....

   مدیر وبلاگ
آرزو
سعی بر این دارم مورد قبول تمام دوستان باشد
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :50
بازدید دیروز :5
کل بازدید : 65076
کل یاداشته ها : 70


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ