میرزاى قمی(رحمه الله علیه) |
ولادت پدر بزرگوار میرزا، آخوند ملا محمد حسن، ازاهالى شفت گیلان بود که در آغاز جوانى براى تحصیل و فراگرفتن علوم اسلامی، گیلان را به قصد اصفهان ترک گفته و به آن دیار مهاجرت کرده و پس از تحصیل از محضر دو تن از مدرسان آن شهر به نام میرزا هدایت الله و برادرش میرزا حبیب الله همراه استاد به جاپلق رهسپار شده بود. مادر وى نیز دختر میرزا هدایت الله (از بانوان بزرگوار و پرهیزگار) بوده است.[?]
آغاز تحصیل وی سرانجام براى تکمیل تحصیلات و فراگیرى بیشتر در سال ???? هجرى به سوى کشور عراق رهسپار شد و در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین (علیهالسلام) اقامت گزید. در این دوران مدتى از محضر آیت الله وحید بهبهانى که در آن روزها استاد کرسى فقاهت بود به شاگردى پرداخت و از مشعل علم و سرچشمه کمال آن استوانه بزرگ علمى کسب نور کرد و از آن جناب به گرفتن اجازه اجتهاد و نقل روایت نایل آمد. میرزاى قمى پس ازاقامت طولانى ، در حوزه علمیه کربلا و فراگیریهاى شایسته از آن مهد دانش و معرفت به منظور انجام رسالت مهم دینی به زادگاه خویش (جاپلق) بازگشت و در روستایى به نام «دره باغ» که جاى زندگى او و پدرش بود ساکن شدو مدتى نیز به روستاى «قلعه بابو» رفت و در آنجا به تبلیغ و تدریس مشغول شد.[?]
مهاجرت به قم فتحعلى شاه قاجار در این ایام بود که در نخستین سفرش به قم به فضایل اخلاقى و کمالات نفسانى و مراتب فضل میرزا پى برد و براى زیارت او به مسجد جامع شهر آمد و در شمار مأمومین وى قرار گرفت و نماز ظهر و عصر را به آن بزرگوار اقتدا کرد ودر نخستین ملاقات حلقه ارادت و محبت آن جناب را به گردن افکند.
تبلیغ و ارشاد
امر به معروف و نهى از منکر در یکى از دیدارهاى دیگرى که میرزا با فتحعلى شاه داشت دست به ریش وى که بسیار بلند بود کشید و فرمود: اى شاه! کارى نکن که این ریش فرداى قیامت با آتش جهنم بسوزد![?] هر چند که سلطان نسبت به او علاقه میورزید،میرزا به وى بى اعتنا تر مى شدو بیشتر از وى فاصله میگرفت. روزى فتحعلى شاه از آن بزرگوار درخواست کرد که اجازه دهد تا دختر خویش را به ازدواج پسر میرزا درآورد و بدین وسیله رابطه خانوادگى بین میرزا و خانواده سلطنتى برقرار گردد. میرزا از این پیشنهاد سخت ناراحت و نگران شد و از قبول آن خودارى ورزید. گرچه آن جلسه بدون نتیجه پایان پذیرفت اما چون براى میرزا این احتمال وجود داشت که با اصرار شاه مجبور گردد از روى ناچارى به این وصلت تن در دهد دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا ، اگر بناست شاهزاده به همسرى پسر من درآید مرگ جوانم را برسان.» طولى نکشید که تنها پسر میرزا در آب غرق شد و در اثر این سانحه از دنیا رفت.[?] از میرزا بیاموزیم الف) صبر و استقامت: شکیبایى و استقامت و پایمردى از ویژگیهاى بارز میرزاست. او در طول زندگى پر نشیب و فرازش همواره در برابر مشکلات چون کوه مقاوم و پایدار بود هرگز در مقابل حوادث ناگوارو انبوه سختیها زانو به زمین نزد. با اینکه در طول زندگى هشتاد سالهاش مخصوصا دوران تحصیل با مشکلات فراوانى مواجه بود، با استفاده از شکیبایى توانست بر همه مشکلات پیروز شود.[??] ب) جدیت درتحصیل او در فراگیرى علوم اسلامى چنان کوشا بود که شبها کمتر به خواب میرفت و بیشتر وقت را مشغول مطالعه بود.[??] ج) تلاش پیگیر: تلاشگرى فوق العاده او سبب شده که او را یکى از پرکارترین فقهاى شیعه به شمار میآورند. او تمام عمرمبارکش را به درس و بحث ، مطالعه و تحقیق و هدایت و ارشاد خلق سپرى کرد و لحظهاى آرام ننشست. گاه در سنگر محراب و مسجد به اقامه جمعه و جماعت و ارشاد و هدایت مشغول بود و گاه بر کرسى تدریس به نشر علوم اسلامى و تربیت و پرورش شاگرد، زمانى در مسند فتوا و استنباط احکام شریعت و جواب استفتاءات و گاهى نیز به مطالعه و تحقیق و تألیف و تصنیف سرگرم بود. د) ذوق شعرى او علاوه بر مقام فقاهت، داراى طبع شعر بود و دیوان شعر آن بزرگوار در حدود پنج هزار بیت که به زبان فارسى و عربى سروده شده است. ه)خوشنویسى میرزاى قمى علاوه بر مزایاى علمى و اخلاقى از زیبایى خط برخوردار بوده است. مؤلف کتاب «روضات الجنات» در این باره مینویسد: «مرحوم میرزا بسیار خوش خط بود و با هر یک از دو نوع خط مرسوم زمانش – یعنى نسخ و نستعلیق – آشنایى کامل داشته و هر دو را به طرز بسیار جالب و زیبایى مینگاشته است. نوشتههاى زیبایى که با زبان فارسى و عربی، با خط نسخ و نستعلیق از آن بزرگوار در نزد ما موجود است خود بهترین شاهد و گواه بر این مطلب است.»[??]
غروب آفتاب زندگى |